مدیریت افکار عمومی

مدیریت افکار عمومی
این وبلاگ در راستای تحقیق و پژوهش در خصوص مدیریت افکار عمومی فاعلیت می نماید.

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 19
بازدید کل : 17754
تعداد مطالب : 21
تعداد نظرات : 5
تعداد آنلاین : 1

بسمه تعالی

موضوع : حجاب در نزد افکار عمومی

نام دانشجو : موسی خیراندیش

مقدمه

یکی از هنجارهای کهن و سنت های ملی و دینی دیر پای جامعه ایران اسلامی, سنت حجاب و پوشش کامل زنان هنگام حضور در اجتماع است. این هنجار در منطق دین, طیف گسترده ای از رفتارهای مختلف از پوشش کامل اندام به استثنای مواضع خاص گرفته تا شیوه گفتار, نگاه, راه رفتن, استفاده از زیورآلات, آرایش کردن و کاربرد مواد خوش بوکننده را دربرمی گیرد. افزون بر آن, به برخی امور حاشیه ای هم چون نوع دوخت, جنس لباس, رنگ و تناسب لباس با سن فرد نیز ارتباط می یابد. از این رو, حجاب کامل به معنای رعایت دقیق این مجموعه, متناسب با عرف اجتماعی و نقض کامل آن نشانه بی حجابی است. رفتار فرد باحجاب به دلیل رعایت معیارها و ضوابط و هم سویی با ارزش های اجتماعی با واکنش های مثبت و رفتار بدحجابان و بی حجابان با واکنش های منفی اجتماعی روبه رو می شود. در این تحقیق تلاش شده به بررسی حجاب در نزد افکار عمومی بپردازد.

بخش اول: تاریخچه حجاب

تاریخچه حجاب و عفاف در ادیان و اقوام گذشته

بنابر گواهی متون تاریخی، در اکثر قریب به اتفاق ملت ها و آیین های جهان، حجاب در بین زنان معمول بوده است؛ هر چند در طول تاریخ، فراز و نشیب های زیادی را طی کرده و گاهی با اعمال سلیقه حاکمان، تشدید یا تخفیف یافته است، ولی هیچگاه بطور کامل از بین نرفته است. مورّخان به ندرت از اقوام بدوی که زنانشان دارای پوشش مناسب نبوده ویا به صورت برهنه در اجتماع ظاهر می شدند، یاد می کنند. دانشمندان، تاریخ حجاب و پوشش زن را به دوران ما قبل تاریخ و عصر حجر نسبت می دهند. کتاب «زن در آینه تاریخ» پس از طرح مفصل علل و عوامل تاریخی حجاب، می نویسد: با توجه به علل ذکر شده و بررسی آثار و نقوش به دست آمده، پیدایش حجاب به دوران پیش از مذاهب مربوط می شود؛ و به این دلایل، عقیده عده ای که می گویند «مذهب» موجد حجاب می باشد، صحت ندارد، ولی باید پذیرفت که در دگرگونی و تکمیل آن بسیار موءثر بوده است.  (علی اکبر علویقی، زن در آیینه تاریخ؛ اگر منظور نویسنده این است که حجاب یک امر فطری است و بر اثر یک رسم اکتسابی به وجود نیامده، ما هم قبول داریم، ولی نمی توان پذیرفت دین موجد حجاب نبوده است؛ زیرا اولاً دوران پیش از مذاهب، پیش فرض باطلی است. چون بنا بر آموزه های دینی، اولین انسان خود پیامبر و دارای مذهب بوده است، ثانیاً اگر حجاب را جزئی از تعلیمات مذهب بدانیم، به فطری بودن آن نقصی وارد نکرده ایم، زیرا تعالیم دین با فطرت انسان هماهنگی کامل دارد، چنانچه آیه 30 سوره روم بدان اشاره دارد.)

 1. پوشش زن در یونان و روم باستان

دایره المعارف لاروس درباره پوشش زنان یونان باستان می گوید: زنان یونانی در دوره های گذشته، صورت و اندامشان را تا روی پا می پوشاندند. این پوشش که شفاف و بسیار زیبا بود، در جزایر کورس و اِمِرجوس و دیگر جزایر ساخته می شد. زنان فنیقی نیز دارای پوششی قرمز بودند. سخن درباره حجاب، در لابلای کلمات قدیمی ترین موءلفین یونانی نیز به چشم می خورد؛ حتی «بنیلوب» (همسر پادشاه «عولیس» فرمانروای ایتاک) نیز با حجاب بوده است. زنان شهر «ثیب» دارای حجاب خاصی بوده اند، بدین صورت که حتی صورتشان را نیز با پارچه می پوشاندند. این پارچه دارای دو منفذ بود که جلوی چشمان قرار می گرفت تا بتوانند ببینند. در «اسپارته» دختران تا موقع ازدواج آزاد بودند، ولی بعد از ازدواج خود را از چشم مردان می پوشاندند. نقش هایی که بر جای مانده، حکایت می کند که زنان سر را می پوشانده، ولی صورت هایشان باز بوده است، و وقتی به بازار می رفتند، بر آنان واجب بوده است که صورت هایشان را بپوشانند؛ خواه باکره و خواه دارای همسر باشند. حجاب در بین زنان سیبری و ساکنان آسیای صغیر و زنان شهر ماد (و فارس و عرب) نیز وجود داشته است. زنان رومانی از حجاب شدیدتری برخوردار بوده اند، به طوری که وقتی از خانه خارج می شدند، با چادری بلند تمام بدن را تا روی پاها می پوشاندند و چیزی از برآمدگی های بدن مشخص نمی شد. (به نقل از دایرة المعارف القرن العشرین، 1923) یکی از تاریخ نویسان غربی نیز شواهد زیادی دال بر وجود حجاب در بین زنان یونان و روم باستان آورده است. او درباره «الهه عفت» که یکی از خدایان یونان باستان است، می گوید: «آرتمیس»، الهه عفت است و عالی ترین نمونه (و الگو برای) دختران جوان به شمار می آید. دارای بدنی نیرومند و ورزیده و چابک و به زیور عفّت و تقوا آراسته است.» (ویل دورانت، تاریخ تمدن،ص 520. ) همچنین درباره مردم یکی از قبائلی که نهصد سال قبل از میلاد زندگی می کرده اند، آمده است : «بالاتر از ارمینان و در کنار دریای سیاه، «سکّاها» بیابانگردی می کردند. آنها مردم وحشی و درشت اندام قبائل جنگی نیمه مغول و نیمه اروپایی بسیار نیرومندی بودند که در ارابه به سرمی بردند و زنان خود را سخت در پرده نگاه می داشتند.» (همان، ص 336.) این مورّخ در جای دیگر می گوید: «زنان فقط در صورتی می توانند خویشان و دوستان خود را ملاقات کنند و در جشن های مذهبی و تماشاخانه ها حضور یابند که کاملاً در حجاب باشند. (همان، ص 340.) همچنین از قول یکی از فلاسفه یونان باستان، درباره شدت پوشش زن، نقل می کند: نام یک زن پاک دامن را نیز چون شخص او باید در خانه پنهان داشت.

 2. پوشش زن در ایران باستان

در مورد پوشش زنان ایران باستان، مطالب زیادی در تاریخ وجود دارد. ویل دورانت درباره پوشش زنان ایران باستان و اینکه حجاب بسیار سختی در بین آنان رایج بوده است، می گوید: «زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند. هرگز به آنان اجازه داده نمی شد که آشکارا با مردان آمیزش (اختلاط) کنند. زنان شوهر دار حق نداشتند هیچ مردی را، ولو پدر یا برادرشان باشد، ببینند. در نقش هایی که در ایران باستان بر جای مانده، هیچ صورت زن دیده نمی شود و نامی از ایشان به نظر نمی رسد.» (همان، ص 434.) از دائره المعارف لاروس نیز به دست می آید که حجاب در بین مادها و پارس ها وجود داشته است. (به نقل از دایره المعارف القرن العشرین، 1923. ) همچنین در تفسیر اثنی عشری (تفسیر اثنی عشری، ج 10، ص 490.) آمده است: «تاریخ نشان می دهد که حجاب در فرس قدیم وجود داشته است». در کیش «مازدیسنی» نامه شت مهاباد، آیه 90 گوید: زن خواهید و جفت گیرید و هم خوابه دیگری را نبینید و بر او منگرید و با او میامیزید.» نصوصی که بیانگر حجاب زنان ایران باستان است، نشان می دهد که زنان در دوره های مختلفی چون دوره مادها، پارسی ها (هخامنشیان)، اشکانیان و سامانیان دارای حجاب و پوشش بوده اند، که به چند نمونه آن اشاره می شود:

دوره مادها

در کتاب «پوشاک باستانی ایرانیان» آمده: «اصلی که باید در نظر داشت، این است که طبق نقوش برجسته و مجسمه های ما قبل میلاد، پوشاک زنان آن دوره (مادها) از لحاظ شکل (با کمی تفاوت) با پوشاک مردان یکسان است.» (ضیاءپور، پوشاک باستانی ایرانیان، ص 51.) وی در ادامه برای توضیح نقوش بر جای مانده می نویسد: «مرد و زن به واسطه اختلافی که میان پوشش سرشان وجود دارد، از هم تمیز داده می شوند. به نظر می رسد که زنان پوششی نیز روی سر خود گذارده اند و از زیر آن گیسوهای بلندشان نمایان است.» (همان، ص54.)

 دوره پارسی ها (هخامنشیان)

پارسی ها به وسیله کوروش، دولت ماد را از میان برداشته و سلسله هخامنشی را تأسیس کردند. آنها از نظر لباس همانند مادها بودند. در مورد پوشاک خاص زنان این دوره آمده است: «از روی برخی نقوش مانده از آن زمان، به زنان بومی برمی خوریم که پوششی جالب دارند. پیراهن آنان پوششی ساده و بلند یا دارای راسته چین و آستین کوتاه است. به زنان دیگر آن دوره نیز برمی خوریم که از پهلو به اسب سوارند. اینان چادری مستطیل بر روی همه لباس خود افکنده و در زیر آن، یک پیراهن با دامن بلند و در زیر آن نیز، پیراهن بلند دیگری تا به مچ پا نمایان است.» (همان، ص 56.)

دوره اشکانیان

در این دوره نیز همانند گذشته، حجاب زنان ایرانی کامل بوده است. در این باره چنین می خوانیم: «لباس زنان اشکانی پیراهنی بلند تا روی زمین، گشاد، پرچین، آستین دار و یقه راست بوده است. پیراهن دیگری داشته اند که روی اولی می پوشیدند و قد این یکی نسبت به اولی کوتاه و ضمناً یقه باز بوده است. روی این دو پیراهن چادری سرمی کردند.» (جلیل ضیاء پور، پوشاک زنان ایرانی، ص 194.) در جای دیگر آمده است: «چادر زنان اشکانی به رنگ های شاد و ارغوانی و یا سفید بوده است. گوشه چادر در زیر یک تخته فلزی بیضی منقوش یا دکمه که به وسیله زنجیری به گردن افکنده شده، بند است. این چادر به نحوی روی سر می افتاده که عمامه (نوعی کلاه زنانه) را در قسمت عقب و پهلوها می پوشانیده است.» (همان، ص 197.) در کتاب «پارتیان» نیز آمده است: «زنان عهد اشکانی قبایی تا زانو بر تن می کردند، با شنلی که بر سر افکنده می شد و نیز نقابی داشتند که معمولاً به پس سر می آویختند.»

 دوره ساسانیان

در این دوره اردشیر پسر بابک با استفاده از ضعف اشکانیان، سلسله ساسانیان را بنیان نهاد و دین زرتشت را دین رسمی کشور قرار داد. اوستا را ترجمه و آتشکده های ویران را بازسازی نمود. زنان در این دوره که احکام دینی زرتشتیان در کشور اعمال می شده است، همچنان دارای حجاب کامل بودند. در مورد پوشاک زنان چنین آمده است: «چادر که از دوره های پیش مورد استفاده بانوان ایران بوده است، در این دوره نیز به صورت مختلف مورد استعمال داشته است.» (همان، ص 114.) حجاب زنان در این دوره چنان اهمیتی داشت که «حتی لباس هنرپیشگان زن، مانند لباس های بلند سایر بانوان، تا پشت پا کشیده شده است.» (علی سامی، تمدن ساسانی، ج1، ص 186.) برای اثبات توجه زنان در این دوره به حجاب، کافی است این نقل تاریخی را از منابع اسلامی مرور کنیم: هنگامی که سه تن از دختران کسری، پادشاه ساسانی، را با ثروت فراوانی از اموال، برای عمر آوردند، شاهزادگان ایرانی را در برابر عمر در حالی که با پوشش و نقاب، خود را پوشانده بودند، ایستاندند، خلیفه دستور داد، با آوازی بلند بر آنان فریاد کشند که: پوشش از چهره برگیرید تا مسلمانان آنها را ببینند و خریداران پول بیشتری به پای آنها بریزند. دوشیزگان ایرانی از برهنه کردن صورت خودداری کردند و مشت بر سینه نماینده عمر زدند و آنان را از خود دور ساختند. خلیفه خشمناک شد و خواست با تازیانه آنان را بیازارد، در حالیکه شاهزادگان ایرانی می گریستند. حضرت علی(علیه السلام) به عمر فرمودند: در رفتارت مدارا کن؛ از پیغمبر خدا(صلی الله علیه وآله) شنیدم که می فرمود : «بزرگ و شریف هر قومی را که خوار و فقیر شده، گرامی بدارید». عمر پس از شنیدن فرمایش حضرت علی (علیه السلام) آتش خشمش فرو نشست. سپس حضرت اضافه کرد: «با دختران ملوک نباید معامله دختران بازاری (کنیزان) کرد.» (السیرة الحلبیه، ج 2، ص 234.)

 3. پوشش زن در ادیان بزرگ الهی

حجاب در قرآن واژه حجاب هفت بار در قرآن كريم آمده است و معناى كلمه در اين هفت مورد, چيزى است كه از هر جهت مانع ديده شدن چيز ديگر شود.

اين آيات عبارتند از : 1ـ سوره مباركه ص، آيه 32 2ـ سوره مباركه مريم، آيه 17 3ـ سوره مباركه احزاب آيه 53 4ـ سوره مباركه اعراف، آيه 46 5ـ سوره مباركه شوري، آيه 51 6ـ سوره مباركه فصلت، آيه 5 7ـسوره مباركه اسراء، آيه 45 اما آنچه كه به معناي پوشش و حكم شرعى حجاب و منظور ماست، ضمن آيه هايى ديگر و با تعابيرى غير از كلمه حجاب آمده است كه در نهايت زيبايي و فصاحت ميباشد. از آن جمله مي توان به سوره مباركه نور، آيه 31 زير اشاره كرد :

ترجمه : «و به زنان باايمان بگو : چشمان خود را از آنچه حرام است فرو بندند و شرمگاه خود را حفظ كنند و زينت خود را [مانند لباس هاى زيبا، گوشواره و گردن بند] مگر مقدارى كه [طبيعتاً مانند انگشتر و حنا و سرمه، بر دست و صورت] پيداست [در برابر كسى] آشكار نكنند و [براى پوشاندن گردن و سينه] مقنعه هاى خود را به روى گريبان هايشان بيندازند و زينت خود را آشكار نكنند مگر براى شوهرانشان، يا پدرانشان، يا پدران شوهرانشان، يا پسرانشان، يا پسران شوهرانشان، يا برادرانشان، يا پسران برادرانشان، يا پسران خواهرانشان، يا زنان [هم كيش خود] شان، يا بردگان زرخريدشان، يا خدمتكارانشان از مردانى كه ساده لوح و كم عقل اند و نياز شهوانى حس نمي كنند، يا كودكانى كه [به سنّ تميز دادن خوب و بد نسبت به اميال جنسى] نرسيده اند و زنان نبايد پاهايشان را [هنگام راه رفتن آن گونه] به زمين بزنند تا آنچه از زينت هايشان پنهان ميدارند [به وسيله نامحرمان] شناخته شود و [شما] اى مؤمنان! همگى به سوى خدا بازگرديد تا رستگار شويد »

از اين آيه نيز نكاتي استفاده ميشود كه عبايرتند از : اولاً : خداوند حكيم امر به حفظ نگاه از حرام مينمايد، چرا كه نظر به حرام و انچه موجب گناه ميشود كليد ورود به گناهان بيشتر و محركي براي لغزشهاي بعدي ميباشد. ثانياً : ميفرمايد زينت خود را از نامحرمان بپوشانيد مگر آنچه پيداست كه در تفاسير فرموده اند منظور از آنچه پيداست گردي صورت و دستها تامچ بوده و آنچه به بر اين دو باشد مانند انگشتر، پوشيدن آن لازم نيست. ثالثاً : از واژه خُمر براي پوشاندن سر و گردن و سينه استفاده شده كه از ان به مقنعه تعبير شده است. نكته مهمي كه از اين واژه دريافت ميشود اين است كه بسياري از بدحجابيها بخاطر پوشيدن روسري بوده كه هر چند ميتوان با انتخاب روسري مناسب و بستن صحيح آن از اين نوع بدحجابي كه عموماً مقداري از موها و گردن از كناره هاي ان آشكار ميشود جلوگيري كرد اما اگر از مقنعه بجاي روسري در برابر نامحرم بعنوان پوشش استفاده شود قطعاً با واژۀ خمر همخواني داشته و كاملا مواضع مورد نظر را پوشش خواهد داد. رابعاً : به وضوح افرادي را كه پوشش زينت در برابر آنها لازم نيست را معرفي نموده كه با خواندن ترجمه اين آيه به راحتي ميتوان آن را درك نمود. لذا آنچه متأسفانه در برخي خانواده ها مرسوم شده كه در مقابل افراد فاميل از پوشش و حجاب استفاده ننموه و آنها را همچون محارم خود تلقي نموده و پوشش خود را حفظ نمينمايند با صراحت مردود شده و خطوط قرمز را براي آنها مشخص مينمايد. خامساً : ميفرمايد آنچنان راه نرويد كه موجب آشكار شده زينتهاي شما گردد. با كمي تأمل درمي يابيم كه مقصود از زينت در اين آيه تنها جواهرات و زينت آلات و آرايش نيست! بلكه علاوه بر آنها مقصود اندام زنانه ميباشد كه بخصوص امروزه با پوشيدن لباسهاي تنگ و بدن نما، موجب آشكار شدن آنها شده كه موجب تحريك و بروز آثار مخرب مي گردد.

حجاب در روايات پيامبر(ص) و اهل بيت(ع)

همانطور كه در آياتي از قرآن كريم بر لزوم حفظ حجاب و پوشش در مقابل نامحرمان تأكيد شده است، روايات متعددي از معصومين (ع) نيز بصورت صريح اين امر را تبيين نموده اند كه برگزيده اي از آنان را بيان ميداريم :

1) پيامبر اكرم (ص): «زنان در خانه به جايي كه بر كوچه و بازار اشراف داشته باشند نروند، چرا كه نگاه مردان به آنها خيره مي‌شود. به آنان سوره نور را بياموزيد چون در اين سوره از تحريم و عقوبت زنا و نيز از اجتناب نگاه به نامحرم سخن به ميان آمده است.» ابتدا شايد برداشت غلطي از اين حديث در ذهن بوجود آيد كه پيامبر اكرم بيرون رفتن زنان از خانه را نهي كرده باشند، در صورتيكه اينچنين نيست. بلكه مقصود حضرت اين بوده است كه زنان در خانه وقتي بدون پوشش كامل هستند در جايي(مانند تراس يا پشت بام يا در حياط خانه وقتي در باز است و...) قرار نگيرند كه در معرض ديد نامحرمان باشند.

2) پيامبر اكرم (ص) : «كسي كه خود را شبيه غير مسلمان درآورد، از ما نيست.» بي شك بسياري از مدهايي كه امروزه در جامعه ما رواج دارد برگرفته از غرب بوده و افراد مدگرا در حقيقت ميخواهند ظاهر خود را همانند غير مسلمانان در آورند< حال آنكه پيامبر ما نهي فرموده اند از اين امر و آنان را جداي از امت خود دانسته اند.

3) پيامبر اكرم (ص) : «هر خانمي كه خود را معطر و خوشبو كند ( عطر بزند ) و سپس از خانه خارج شود ، همواره مورد لعنت خدا و ملائكه خواهد گرفت ، تا وقتي كه به خانه برگردد ، هرچند برگشتش به خانه طول بكشد.» متأسفانه از مواردي كه اكثر زنان امروزه به آن مبتلايند اين است كه قبل از خروج از خانه خود را آرايش نموده و معطر ميكنند حال آنكه پيامبر عظيم الشأن اين امر را بدين گونه نهي فرموده و عذاب الهي را عقوبت آن دانسته اند.

4) پيامبر اكرم (ص) : «در آخر الزمان، مرداني پيدا مي شوند كه زنانشان در عين لباس پوشيدن لخت وعور هستند و بر سرشان چيزي همانند كوهان اشتران لاغر است، آنها عطر بهشت را نميشنوند، انها را لعنت كنيد كه آنها از رحمت خدا به دور هستند.» در اين روايت مقصود همان كساني هستند كه امروزه با پوشيدن لباسهاي تنگ و بدن نما عليرقم اينكه لباس به تن دارند اما حجم بدن آنان كاملا پيداست و با اينگونه پوشش چشم هر ناظر سست ايماني را به خود جلب كرده و موجبات گسترش فحشا و منكرات ميشوند.

5) اميرالمؤمنين علي(ع) : «پوشيده و محفوظ داشتن زن، مايه آسايش بيشتر و دوام زيبايي اوست.» بي شك تمام سخنان معصومين از روي علم و حكمت بوده و هر چند شايد به لحاظ علمي مفهوم اين روايت هنوز از لحاظ علمي بررسي و تأييد نشده باشد اما قطعاً اين امر صحت دارد، چرا كه از زبان كسي است كه آگاه به علوم آسمان و زمين است.

6) فاطمه زهرا (سلام الله عليها) به اسماء فرمود : «چه بد است اين تخته‌هايي كه بدن مرده را براي تشييع جنازه روي آن مي‌گذارند! زيرا وقتي زني را روي آن قرار مي دهند و پارچه اي بر بدنش مي كشند، حجم بدن او معلوم است. اسماء گفت: من كه در حبشه بودم ، مي‌ديدم مردم آنجا تابوتي از چوب درست مي‌كردند و مرده را داخل آن مي‌گذاشتند. سپس اسماء با چوب خرما تابوتي لبه‌دار درست كرد و به فاطمه (عليهاسلام) نشان داد. حضرت فاطمه (س) بسيار خوشحال شد و فرمود : اين خيلي خوب است. وقتي مرده را داخل آن قرار دهند و پارچه‌اي روي آن بكشند، ديگر معلوم نمي‌شود مرده، مرد است يا زن . و فرمود : پس از مرگم، مرا در همين تابوت بگذاريد.» بي شك بهترين الگوي همه زنان جهت حفظ پوشش بزرگ بانوي دو علم حضرت زهراي مرضيه (س) است. روايت مذكور مربوط به زمان پس از رحلت پيامبر گرامي اسلام است و در مدت كوتاهي كه آنحضرت پس از پدر بزرگوارشان در اين دنيا بودند با توجه به مصيبت فقدان پدر و مصائبي كه دشمنان اهل بيت براي آنان به وجود آوردند هيچكس بر لبان مباركشان لبخندي نديد مگر زماني كه قضيه فوق پيش آمد و وقتي اسماء تابوت را به آنحضرت نشان دادند تبسمي فرمودند. لذا ميبينيم كه چقدر پوشش براي حضرت فاطمه (س) مهم بوده كه حتي حاضر نبودند پس از مرگ نيز كسي حتي حجم بدن او را ببيند با اينكه ايشان وصيت فرمودند كه شبانه دفن شوند و با وجود تاريكي شبهاي آن زمان كه چراغهاي امروزي هم نبوده است. همچنين نقل است وقتي مرد نابينايي قصد ورود به منزل پيامبر اكرم (ص) را داشتند حضرت زهرا(س) خود را در برابر او مي پوشاند و وقتي علت را جويا ميشوند با وجود نابينا بودن آن مرد، حضرت مي فرمايند، او نابيناست و مرا نميبيند اما من كه او را ميبينم! و بسيارند از اين قبيل احاديث و رواياتي كه از اهل بيت در مورد وجوب حفظ حجاب و پوشش زنان در جامعه و عقوبت اخروي بي حجابي ذكر شده است كه بنده به همين مختصر در اينجا فعلا بسنده ميكنم.

حجاب در شریعت حضرت ابراهیم(علیه السلام)

در آئین مقدس حضرت ابراهیم (علیه السلام) مسأله پوشش زنان، حائز اهمیت بوده است. در کتاب تورات چنین می خوانیم: «"رفقه" چشمان خود را بلند کرده و اسحاق را دید و از شتر خود فرود آمد، زیرا از خادم پرسید: این مرد کیست که در صحرا به استقبال ما می آید؟ خادم گفت: آقای من است. پس برقع خود راگرفته، خود را پوشانید.» (سفر پیدایش، باب 24، آیه 64 و65.) از این بیان روشن می شود که پوشش زن در مقابل نامحرم در شریعت حضرت ابراهیم (علیه السلام) وجود داشته است؛ زیرا «رفقه» در مقابل اسحاق که به او نامحرم بود، از شتر پیاده شد و خود را پوشاند تا چشم اسحاق به او نیفتد.

حجاب در آیین یهود

در اصول اخلاقی «تلمود» که یکی از کتاب های مهم دینی و در حقیقت فقه مدون و آیین نامه زندگی یهودیان است، آمده: «اگر زنی به نقض قانون یهود می پرداخت، چنانچه مثلاً بی آنکه چیزی بر سر داشت به میان مردم می رفت و یا در شارع عام نخ می رشت یا با هر سنخی از مردان درد دل می کرد یا صدایش آنقدر بلند بود که چون در خانه اش تکلّم می نمود، همسایگانش می توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد.» (ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 4، ص 461.)

حجاب در آیین مسحیت

در کتاب انجیل آمده است: پولس در رساله خود به قدنتیان تصریح می کند: «اما می خواهم شما بدانید که سر هر مرد، مسیح است و سر زن، مرد و سر مسیح، خدا. هر مردی که سرپوشیده دعا یا نبوت کند سر خود را رسوا می نماید. اما هر زنی که سربرهنه دعا کند، سر خود را رسوا می سازد؛ زیرا این چنان است که تراشیده شود. زیرا اگر زن نمی پوشد، موی را نیز ببرد و اگر زن را موی بریدن یا تراشیدن قبیح است، باید بپوشد؛ زیرا که مرد را نباید سر خود را بپوشد چون که او صورت و جلال خداست، اما زن جلال مرد است؛ زیرا که مرد از زن نیست، بلکه زن از مرد است و نیز مرد به جهت زن آفریده نشده، بلکه زن برای مرد. از این جهت زن می باید عزتی بر سر داشته باشد، به سبب فرشتگان... در دل خود انصاف دهید آیا شایسته است که زن ناپوشیده نزد خدا دعا کند.» ( باب11، آیه 3تا14.) پس در جایی که برای دعا باید سر زن پوشیده باشد، به هنگام روبه رو شدن با نامحرم پوشش سر لازم تر خواهد بود. و نیز در انجیل، در رساله پولس، به تیموتاوءس می گوید: «و همچنین زنان خود را بیارایند به لباس حیا و پرهیز، نه به زلف ها و طلا و مروارید و رخت گران بها، بلکه چنان که زنانی را می شاید که دعوای دینداری می کنند به اعمال صالحه.» (باب دوم، آیه 9تا 11.)

بخش دوم : تعاریف

تعریف افكار عمومی

عبارتست از: مجموعه گرایشهای ذهنی افراد یك واحد اجتماعی نسبت به موضوعات مطروحه. به عنوان مثال این واحد می تواند دانش آموزان یك دبیرستان یا كارمندان یك اداره یا اهالی یك شهر، كشور وجهان باشد عوامل و شرایط موثر در ساخت و پرداخت افكار عمومی:• نفع شخصی • گروههای سنی • گروههای جنسی • تحصیل كرده ها • اوضاع اقلیمی • اوضاع اقتصادی و چگونگی معیشت • تعلقات مذهبی وقومی • روشنفكران • حاكمیت • آزادی • نوجویی • رسانه های گروهی • ادبیات و هنر انواع افكار عمومی :• ناپایدار و متزلزل • فراموشكار • مبهم و مردد • خود سانسور و پنهان كار • فریبكار • داغ و ملتهب • صمیمی و دیرپا

تعریف حجاب

در لغت به معناي : 1 - پرده ، ستبر. 2 - نقابي كه زنان چهرة خود بدان پوشانند، روبند، برقع . 3 - چادري كه زنان سرتاپاي خود را بدان پوشانند. شهيد مطهرى نتيجه تحقيقات لغوى خود را درباره اين واژه، چنين بيان مى كند: " كلمه حجاب هم به معنى پوشيدن است و هم به معنى پرده و حاجب، بيشتر استعمالش به معنى پرده است. اين كلمه از آن جهت مفهوم پوشش مى دهد كه پرده وسيله پوشش است و شايد بتوان گفت كه به حسب اصل لغت هر پوشش حجاب نيست; آن پوشش حجاب ناميده مى شود كه از طريق پشت پرده واقع شدن صورت گيرد." استعمال كلمه حجاب در مورد پوشش زن اصطلاح نسبتاً جديدى است. در قديم و مخصوصاً در اصطلاح فقها كلمه ستر كه به معنى پوشش است به كار مى رفته است. فقها چه در كتاب الصلوة10 و چه در كتاب النكاح11 كه متعرض اين مطلب شده اند كلمه ستر را به كار برده اند نه كلمه حجاب را. بهتر اين بود كه اين كلمه عوض نمى شد و ما هميشه همان كلمه پوشش را به كار مى برديم، زيرا چنان كه گفتيم معنى شايع لغت حجاب، پرده است و اگر در مورد پوشش به كار برده مى شود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همين امر موجب شده كه عده زيادى گمان كنند كه اسلام خواسته است زن هميشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بيرون نرود. پوشش زن در اسلام اين است كه زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه گرى و خود نمايى نپردازد. آيات مربوطه همين معنى را ذكر مى كند و فتواى فقها هم مؤيد همين مطلب است. معناى اصطلاحى جديد اين واژه، عبارت است از پوششى كه زن در برابر نامحرمان بايد استفاده كند و از جلوه گرى و خود نمايى بپرهيزد

بخش سوم: حجاب در نزد افکار عمومی

حجاب تنها يك دستورالعمل ديني و وظيفه شرعي براي زنان مسلمان نيست، بلكه از ضرورت هاي اجتماعي جوامع انساني است كه با وجود آن منافع و تاثيرات شگرفي در جامعه پديدار شده و عدم رعايت آن، زيان ها و آثار مخربي در فرهنگ عمومي اجتماع و حتي اقتصاد و سياست بر جاي گذاشته است. زن درپرتو حفظ اين ارزش مي تواند عامل نيرومندي درجهت حفظ سنت ها و روابط اجتماعي سالم و ارزش هاي انساني و معنوي باشد. به همين دليل حجاب به عنوان بارزترين نشانه هويت زن مسلمان به شمار مي رود و ما به وضوح در كشورهاي اسلامي، آثار وجودي آن را مي بينيم و در كشورهايي كه با تجاوز استعمارگران، حجاب ازميان رفته و يا كمرنگ شده، آثار زيانبار آن به خوبي مشهود و نمايان است. در اين نوشتار به برخي از آثار حجاب اشاره شده است. مطلب را با هم ازنظر مي گذرانيم:

 1. استحكام نهاد خانواده

از آثار اوليه رعايت حجاب در جوامع، استحكام نهاد خانواده به عنوان كوچكترين و مهمترين نهاد اجتماعي است. بارعايت اصل حجاب و پوشش در محيط بيرون از خانواده، حريم زن و شوهر حفظ مي شود و خانواده داراي ثبات خواهدشد. خداوند در سوره نور مي فرمايد: «و قل للمومنات يغضضن من ابصارهن و يحفظن فروجهن و لايبدين زينتهن الا ما ظهر منها و ليضربن بخمرهن علي جيوبهن...، به زنان مؤمن بگو چشم هاي خود را از نگاههاي هوس آلود فرو گيرند و دامان خويش را حفظ كنيد و زينت خود را جز از آن مقدار كه نمايان است، آشكار نكنند و اطراف روسري هاي خود را بر سينه افكنند...» قرآن كريم به زنان امر مي كند تا همه بدن خود را به جز صورت ها و دست ها از مچ تا انگشتان بپوشانند. اين امر باعث ايجاد روابط صميمانه زن و شوهر و منحصرشدن لذات جنسي به محيط خانواده و در محدوده ازدواج مي شود. همچنين موجب مي شود همسر قانوني در نزد فرد تنها عامل ارضاي نيازهاي جنسي تلقي شود و در نتيجه پيوند زن و شوهر محكمتر مي شود و درنهايت به استحكام نهاد خانواده مي انجامد. درحالي كه زنان با خودآرايي و با پوشش مناسب در محيط اجتماع، زندگي خانوادگي خود و ديگر افراد جامعه را به خطر مي اندازند و با كشاندن جاذبه هاي جنسي خود به كوچه وبازار، افراد جامعه را هميشه در حالت نوعي مقايسه قرارمي دهند كه اين امر اختلافات زيادي را درون خانواده ها باعث مي شود. پس اولين منافع و مضرات در رعايت و عدم رعايت حجاب به خود فراد برمي گردد؛ «من عمل صالحا فلنفسه و من اساء فعليها؛ كسي كه عمل نيكي انجام دهد، نفع آن براي خود اوست و اگر بد كند، ضررش نيز بر عليه خود اوست.» يعني با افزايش آمار برهنگي و بي حجابي، آمار طلاق و بي بند وباري نيز بالا مي رود و درمقابل از تعداد ازدواج ها و روابط سالم خانوادگي كاسته مي شود؛ زيرا با وجود روابط و معاشرت هاي بي قيد و بند و بودن زنان بي حجاب و بزك كرده درسطح جامعه، ازدواج تنها به صورت يك مسئوليت سنگين و تكليف و محدوديت و عملي پرهزينه جلوه مي كند و طبيعتا علاقه به ازدواج كمتر و كمتر مي شود. و در نتيجه عدم گرايش جوانان به ازدواج، سلامت اخلاقي جامعه به خطر مي افتد و دامنه فساد گسترش بيشتري پيدا مي كند. اين موج دامن بسياري از خانواده هاي نوپا و ديرپا را خواهد گرفت. زنان ومرداني كه در آغاز ازدواج هاي عشق گرم و خالصانه براي يكديگر هستند، با وجود جامعه اي بي بندوبار و جذابيت به دنبال جديد و متنوع، در خانواده خود شور و جاذبه اي نمي بينند. چه بسا زني كه سال هاي متمادي در كنار همسر خود زندگي كرده و در غم و شادي دركنار همسرش بوده است و با مشكلات مختلف دست و پنجه نرم كرده، كودكاني پرورش داده وحال به طور طبيعي چهره جواني اش را از دست داده و اكنون نيازمند آرامش و زندگي پرعشق و عاطفه دركنار همسر خويش است. دراين هنگام زنان جوان و باطراوتي كه در اجتماع بدون حجاب، متاع هركوچه و بازاري هستند، از راه مي رسند و درمسير زندگي او قرار مي گيرند و اساس خانواده اي را كه تا سال ها با رنج و سختي و اميد و عاطفه رشد كرده را برهم مي زنند. البته اگر مردان در چنين جامعه اي به تغيير قرآن حافظ نگاه خود باشند، بسياري از اين مشكلات قابل پيشگيري است. «قل اللمومنين يغضوا من ابصارهم و يحفظوا فروجهم ذلك ازكي لهم؛ بگو به مومنان كه چشم فرو بندند و شرمگاه خود را حفظ كنند، اين پاكيزه تر است براي آنها.»

2. آرامش رواني

دومين اثري كه حجاب و عفت ورزي در جامعه به وجود مي آورد، ايجاد آرامش رواني و دوري از التهابات دروني است. عدم پوشيدگي زنان و معاشرت هاي بي بند و بار زنان و مردان همواره هيجان ها و التهابات جنسي را افزايش مي دهد و در صورت پذيرش هر روز سركش تر شده و به صورت يك بيماري و عطش روحي مطرح مي شود؛ چرا كه اين ميل تنها در جنبه هاي جسماني آن مطرح نيست، بلكه داراي ظرفيت روحي وسيع و نامحدودي است كه حتي جسم نمي تواند پا به پاي آن به پيش رود. از سوي ديگر پاسخگويي به اين نياز هم هميشه به صورت دلخواه ميسر نيست، در نتيجه احساس محروميت و عقده هاي رواني، تعادل روحي فرد را بر هم مي زند. در تحقيقات جديد ثابت شده زماني كه زمينه كاميابي و ارضاي غرايز بعد از تحريك آن فراهم نباشد، اشخاص از نظر رواني، در فشار قرار مي گيرند و رفته رفته ظرفيت عصبي آنان به انتها مي رسد. در اين هنگام به سرعت هورمون هاي آزاردهنده سمي در خون ترشح مي شود و در زماني كمتر از 1.10ثانيه مغز كه با شبكه هاي ارتباطي به سراسر بدن وصل است، به كمك غده هيپوفيز و فرمان هاي مركز هيپوتالاموس اين سم را به همه اعضاء روانه مي كند. اين معنا در تعبيري دقيق از امام صادق(ع) چنين آمده است: «نگاه به نامحرمان تيري از تيرهاي زهرآگين ابليس است.» در مقابل اين نظريه افرادي هستند كه عقيده دارند پوشش و ايجاد محدوديت در روابط و معاشرت ها باعث افزايش التهابات مي شود. اين افراد در واقع پيرو مكتب فرويد هستند و معتقدند ناكامي هاي جنسي است كه باعث محروميت ها و اختلالات رواني است و اگر مدتي موضوعات و مسائل منافي عفت در جامعه رواج يابد، جذابيت آنها كاسته مي شود و مردم نيز علاقه چنداني به آنها نخواهند داشت. استاد شهيد مرتضي مطهري در پاسخ به اين افراد مي نويسد: «اين سخن ممكن است در مورد يك موضوع خاص و يك نوع بي عفتي بالخصوص صادق باشد، ولي در مورد مطلق بي عفتي ها صادق نيست. يعني از يك نوع خاص بي عفتي خستگي پيدا مي شود، ولي نه بدين معنا كه تمايل به عفاف جانشين آن شود، بلكه به اين معنا كه آتش و عطش روحي زبانه مي كشد و نوعي ديگر را تقاضا مي كند و اين تقاضا هرگز تمام شدني نيست. خود راسل در كتاب زناشويي و اخلاق اعتراف مي كند كه عطش روحي در مسائل جنسي غير از حرارت جسمي است آنچه با ارضا تسكين مي يابد، حرارت جسمي است، نه عطش روحي.» نمونه بارز اين سخن را مي توانيم در حرمسراهاي پادشاهاني همچون خسرو پرويز ببينيم كه هزاران زن در حرمسراهاي خود داشت، ولي باز هم تقاضاي زنان جديد مي كرد و يا در دنياي غرب كه با رواج مكتب فرويد و آزادي هاي مطلق جنسي نه تنها به بي علاقگي نرسيدند، بلكه هر روز بر دامنه فساد افزوده مي شود. اين مساله به زنان و مردان محدود نيست بلكه هر روز آمارها و قوانين جديدي در مورد تجاوز به كودكان و همجنس بازي را مشاهده مي كنيم؛ چرا كه روح بشر بسيار حساس و تحريك پذير است و تنها با تعديل و رام كردن غرايز سركش است كه سلامت روحي و رواني فرد تامين مي شود.

3. حفظ كرامت زن

حفظ كرامت و شخصيت زن به وسيله حجاب و پوشش است. اگر نگوييم همه زنان، بيشتر زنان علاقه مندند جداي از زيبايي هاي جسماني و خصوصيات ظاهري، مورد توجه قرار گيرند و قبل از اينكه نگاه جنسي به آنها شود، به عنوان يك انسان داراي فضيلت و داراي استعداد شناخته شوند و به اعتبار شخصيت انساني شان در جامعه ارزشمند باشند، نه اينكه به خاطر زيبايي هاي جسماني مورد ارزيابي قرار گيرند و بسياري از كمالاتشان تحت الشعاع ظواهرشان ناشناخته و پنهان باقي بماند. اسلام نگاه دنياي امروز را به زن به عنوان يك كالاي مصرفي و يك وسيله جنسي براي تبليغ كالاهاي مختلف و عاملي براي جذب مشتري و... نمي پذيرد. به همين دليل است كه حفظ هويت واقعي زن را در گرو پوشش و حجاب اسلامي مي داند. به طور طبيعي زناني هم كه مي توانند با ويژگي هاي اخلاقي خاص و علم و دانش و بصيرت و كرامت نفس شناخته شوند، هرگز خود را ملعبه دست ديگر افراد از بوالهوسان جامعه تا استعمارگران و سياستمداران و فعالان اقتصادي قرار نمي دهند و نيازي به خودنمايي و تجمل گرايي ندارند. در مقابل كساني كه بهره اي از هويت انساني و سرمايه هاي معنوي و اخلاقي ندارند كمبود خود را با عرضه ظاهر و اندامشان در جامعه جبران مي كنند و تنها به عنوان يك زن مطرح مي شوند و نه به عنوان يك انسان و اگر هم استعداد و خلاقيتي دارند هرگز شكوفا نخواهد شد. اميرالمؤمنين علي(ع) مي فرمايد: «كسي كه كرامت و شخصيت انساني، او را استوار نساخت، اهانت و پوچي زندگي او را ادب خواهدكرد.» قرآن كريم هم حجاب را عاملي براي رعايت حرمت و احترام زن مي شمارد و مي فرمايد: « يا ايها النبي قل لازواجك و بناتك و نساء المؤمنين يدنين من جلابيبهن ذلك أدني أن يعرفن فلايوذين و كان الله غفوراً رحيماً » اي پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو جلبات ها (روسري هاي بلند) خود را بر خويش افكنند. اين كار براي اينكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند، بهتر است.» آيت الله جوادي آملي در اين زمينه مي نويسد: « در هر بخشي و هر بعدي از ابعاد، براي سير به مدارج كمال بين زن و مرد تفاوتي نيست، منتها بايد انديشه ها قرآن گونه باشد؛ يعني همانگونه كه قرآن بين كمال و حجاب و انديشه و عفاف جمع نمود، ما نيز در نظام اسلامي بين كتاب و حجاب جمع مي كنيم؛ يعني عظمت زن در اين است كه مردان بيگانه را نبيند و مردان بيگانه هم او را نبينند قرآن كريم وقتي از حجاب سخن مي گويد، مي فرمايد: حجاب عبارت است از يك نحوه احترام گذاردن و حرمت قائل شدن براي زني كه نامحرمان او را از ديد حيواني ننگرند؛ لذا نظر كردن به زنان غير مسلمان را بدون قصد تباهي جايز مي دانند و علت آن اين است كه زنان غير مسلمان از اين حرمت بي بهره اند.» البته حجاب از منظر اسلام به معناي صرف پوشاندن نيست، قرآن كريم با بياني لطيف در اين باره مي فرمايد: «و يحفظن فروجهن» يعني به زنان با ايمان بگو شرمگاهشان را حفظ كنند. تعبير يحفظن به جاي يسترن- كه به معناي پوشاندن است- بدين منظور است كه هدف حفظ كردن است، نه فقط پوشاندن. تنها پوششي كه عامل تحريك و جلب نظر باشد، خواسته خداي متعال نيست؛ هدف از پوشاندن حفظ كردن است و البته كه بدون پوشاندن حفظ كردن بي معناست؛ يعني مي توان خود را پوشاند، اما از نگاه و خطر حفظ نكرد. همان طور كه افراد نمي توانند ادعا كنند كه بدون پوشش خود را حفظ مي كنند، نمي توان ادعا كرد كه هميشه هر پوشيدن آميخته با حفظ كردن است.

4. فلسفه حجاب

قرآن كريم علت و فلسفه حجاب را چنين بيان مي دارد: «ذلك أدني آن يعرفن فلا يوذين» يعني براي اينكه شناخته نشوند و مورد اذيت واقع نگردند؛ چراكه آنها تجسم كرامت و عفاف در جامعه هستند و حرمت دارند. علامه طباطبايي درمورد اين آيه مي نويسد: «پوشاندن همه بدن به اينكه اهل عفت و حجاب و صلاح و سدادند، نزديك تر است. در نتيجه وقتي به اين عنوان شناخته شدند، ديگر اذيت نمي شوند؛ يعني اهل فسق و فجور متعرض آنها نمي گردند.» اين فلسفه قرآن كريم را درمورد حجاب به راحتي مي توانيم در جوامع امروز بشري به چشم ببينيم كه چگونه آمار تجاوزها و باج خواهي از زنان در محيط هاي مختلف- چه اماكن آموزشي و چه در محيط هاي كاري مانند كارخانه ها، كارگاه ها و ادارجات- به طور وسيعي در كشورهاي غربي افزايش يافته است. بسياري از زنان در محيط كار خود با باج خواهي جنسي و ارعاب و تهديد همكاران و مديران ارشد خود، روبه رو مي شوند. طبق بررسي ها مشخص شده است كه آزار و اذيت جنسي در كشورهاي صنعتي جهان باعث شده تا از هر ده زن يك نفر كار خود را رها كرده و بيكار شود. كساني كه از سوي كارفرمايان خود موردسوءاستفاده جنسي قرار گرفته اند، عمدتاً با افسردگي روحي مواجه اند. گزارش سازمان ملل كه با بررسي وضعيت 23 كشور جهان تهيه شده است، مي گويد اين سوءاستفاده ها مدام درحال افزايش است و 60درصد زنان شاغل كه موردسوءاستفاده جنسي قرار مي گيرند، به خاطر حفظ آبرو از شكايت عليه اين آزارها صرف نظر مي كنند. گذشته از اين بحث، حجاب و پوشيدگي امري است كه خود به خود باعث ارزشمندي زن و افزايش قدر و منزلت او مي شود. اين قاعده كلي جوامع انساني است كه هر اندازه چيزي به وفور و آساني در دسترس عموم قرار گيرد، از ارزش آن كاسته مي شود و اگر رسيدن به آن به راحتي ميسر نباشد و دور از دسترس قرار گيرد، ارزش و اعتبار بيشتري پيدا مي كند. زن و نيازهاي جنسي نيز از اين قاعده مستثني نيستند. ويل دورانت در اين زمينه مي نويسد: «خودداري از انبساط و امساك در بذل و بخشش بهترين سلاح براي شكار مردان است...»مرد جوان به دنبال چشمان پر از حياست و بي آنكه بداند، حس مي كند كه اين خودداري ظريفانه از يك لطف و رقت عالي خبر مي دهد.» همچنين در جاي ديگر مي گويد: «آنچه بجوييم و نيابيم، عزيز و گرانبها مي شود. زيبايي به قدرت ميل بستگي دارد و ميل با اقناع و ارضا، ضعيف و با منع و جلوگيري قوي مي شود.» در روايات اسلامي تعابيري چون ريحانه در مورد زن به كار رفته كه مظهر ظرافت و طراوت شمرده مي شود. حجاب وسيله اي براي حفظ طراوت و ظرافت قرار گرفته تا در ميان چشم هاي ناپاك جامعه به پژمردگي كشانده نشود. قرآن كريم هم زنان بهشتي را كه يكي از نعمت هاي بزرگ بهشت مي داند، با وصف پوشيدگي و محجوبيت ذكر نموده است كه دست احدي به آنها نرسيده است: «كامثال لؤلؤ المكنون ؛ همانند مرواريدهاي پوشيده و پنهان در صدف هستند.» « فيهن قاصرات الطرف لم يطمثمن انس قبلهم و لاجان كانهن الياقوت و المرجان» ؛ در آنجا زنان زيبايي هستند كه پيش از آن دست هيچ انس و جني به آنها نرسيده گويي ياقوت و مرجان هستند.»

5. حفظ سلامتي زنان

يكي ديگر از آثار مهم رعايت حجاب در جامعه، حفظ سلامتي و دوري از بيماري هاي مختلف است. نبود پوشش مناسب زنان و به دنبال آن بي بند و باري ولجام گسيختگي جنسي علاوه بر اثرات روحي و رواني، پيامدهاي جسمي زيادي را به دنبال دارد؛ در حالي كه بسياري از اين عوارض و بيماري ها آفريده خود انسان ها هستند؛ بلاهايي همچون ايدز كه همه ساله ميلياردها دلار صرف درمان و ساختن واكسن براي پيشگيري از آن مي شود، توسط انسان هاي بي بند و بار به وجود آمده است. در كشورهايي كه اصولا اخلاقي رعايت نمي شود و از مذهب نيز فاصله گرفته اند، آمار مبتلايان بيشتر است. در مقابل كشورهايي كه به اخلاقيات معتقدند و حجاب و پوشيدگي زنان نيز در آنجا بيشتر است، تعداد اين بيماران كمتر است و هر جا كه فرهنگ غرب و به دنبال آن فرهنگ برهنگي و بي بندو باري رواج مي يابد، اين بيماري ها نيز شيوع بيشتري پيدا مي كند و همه اينها ساخته دست انسان هاي جاهليت قرن بيستم است. امام رضا (ع) فرمودند: «هرگاه بندگان، گناهان جديدي به وجود آورند كه تاكنون مرتكب آن نمي شدند، خداوند هم بلاهاي تازه اي به وجود مي آورد كه تاكنون نمي شناختند.»

 6. استحكام جوامع اسلامي در برابر نفوذ بيگانگان

با تمام آنچه گفتيم شايد مهم ترين اثر حجاب و دوري ازفرهنگ برهنگي كه امروزه به صورت يك بيماري رواج مي يابد، حفظ استحكام و استواري جوامع است تا جايي كه بي حجابي و گسترش برهنگي در كشورهاي اسلامي، يكي از ابزارهاي مهم بيگانگان در سيطره و تسلط بر آن كشورها شده است. استعمارگران براي استثمار ذخاير عظيم انساني و اقتصادي كشورهاي اسلامي، نخست بايد آنها را از درون تهي مي كردند، براي همين بايد هويت ديني از آنها گرفته مي شد و حجاب از نشانه هاي ارزشمند وقدرتمند آن به شمار مي رفت. براي اين تسلط، زنان بهترين انتخاب بودند زيرا زنان بيشتر از مردان درگير جنبه هاي ظاهري دنيا هستند و احساس و عاطفه نيز در آنها قوي تر است: «أو من ينشؤا في الحليه و هو في الخصام غير مبين ؛ آيا كسي (را شريك خدا مي كنند) كه در زر و زيور پرورش يافته و در مجادله، بيانش غير روشن است؟» در اينجا قرآن كريم دو صفت از صفات زنان كه در غالب آنها ديده مي شود و از جنبه عاطفي آنان سرچشمه مي گيرد، مورد بحث قرارداده: نخست علاقه شديد آنها به زينت آلات وديگري عدم قدرت كافي بر اثبات مقصود به هنگام مخاصمه و جر و بحث (كمبود قدرت استدلالي).جاسوسان زبده استمعارگران در كشورهاي اسلامي با شناخت فرهنگ حاكم بر كشورهاي مسلمان نشين مهم ترين مجاري و ابزار نفوذ در فرهنگ ملي و مذهبي آنها را همين امر تشخيص دادند. در همين راستا مستر همفر جاسوس كهنه كار انگليسي مي گويد: «در مسأله بي حجابي زنان بايد كوشش فوق العاده اي به عمل آوريم تا زنان مسلمان به بي حجابي و رها كردن چادر مشتاق شوند. بايد با استناد به شواهد تاريخي ثابت كنيم كه پوشيدگي زن از دوران بني العباس متداول شده است و مطلقاً سنت اسلام نيست وچادر لباس قديمي ايرانيان قبل از اسلام بوده و عبا لباسي است كه خلفاي عباسي براي زنان مسلمان رسم كردند. پس از آنكه زنان را از چادر و عبا بيرون آورديم، بايد جوانان را تحريك كنيم كه دنبال آنها راه بيفتند تا در ميان مسلمانان فساد رواج يايد و براي پيشبرد اين نقشه لازم است اول زنان غيرمسلمان را از حجاب بيرون آوريم تا زنان مسلمان از آنان ياد بگيرند.» و اينگونه دنياي غرب با شناخت فرهنگ حاكم بر اين كشورها همچنين وسيله قراردادن زنان و استفاده از سكس و برهنگي و با ارزش جلوه دادن آن و مقابله با حجاب و پوشش و روحيه عفاف، توانستند مردم را نس

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 23 دی 1390برچسب:حجاب, افکار عمومی, توسط
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی :